بر در خانه ی من در زدند
منه آشفته خاطر را یکصدا ،صدا زدند
همه از عشق تو گویند که شدم آن
باورم نیست که شدی مال من ای ماه تابان
از خوشحالی نگنجم یکدم در پوست خود
خواهم که تورا گیرم در آغوش خود
تو آیی در بر من تا که سیرابم کنی
شاه راهی را در زندگی ام وا کنی
آغوش تو در زندگی کرسی نجاتم شده
دل من قرص آن حرف های زیبایت شده
حس کنم در دنیا نیست خوشبخت تر از من
یاری زیبا چو تو،شده نسیب من
حیف از آن روز های زببا که نشد رقم خورد
حیف از آن خوابی که نشد ابد خورد
عشق ناب/سیدمهران موسوی خورشیدی(ظافر)
زندگی ,های ,تو ,نشد ,تر ,منیاری ,که نشد ,در زندگی ,از آن ,شدهحس کنم ,زیبایت شدهحس
درباره این سایت